در حال خواندن
کاریکاتوری که ارزش شلاق خوردن داشت!
0

در کتاب «پایی که جا ماند» اثر «سیدناصر حسینی‌پور» یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس به خاطره جالبی از جنجال کاریکاتور هاشمی و صدام در اردوگاه اسرای ایرانی در عراق اشاره شده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، گزیده صفحات ۶۶۳ تا ۶۶۵ این کتاب بدین شرح است:سه‌شنبه، سی‌ام مرداد ۱۳۶۹، تکریت، اردوگاه ۱۶کاریکاتور یکی از اسرا باعث شد با وجود دستور سروان عباس، عراقی‌ها از کابل استفاده کنند. بعد از اینکه صدام طی نامه‌ای به آقای هاشمی رفسنجانی قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را به رسمیت شناخته بود، یک کاریکاتور، فضای سوله را به سمت خشونت و کابل برد. علی سعادتی گفت: «کاریکاتورکار مسعود شفاعت است.» کاریکاتور روی کاغذ پاکت سیمان کشیده شده بود. مسعود، لج نگهبان‌ها را درآورد. عراقی‌ها حق داشتند عصبانی شوند.سمت چپ کاریکاتور، صدام در حالی که به یک توپ دوربرد تکیه داده بود و سران کشورهای آمریکا، شوروی و بعضی از کشورهای عربی مثل ملک فهد، حسنی مبارک و حسین اردنی، پشت سرش ایستاده بودند، قراداد ۱۹۷۵ الجزایر را پاره کرده بود. پایین کاریکاتور صدام، نوشته شده بود: سال ۱۳۵۹ – قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را قبول ندارم، خوزستان و شط‌العرب را ظرف سه روز از ایران خواهم گرفت. در طراحی سمت راست کاریکاتور، آقای هاشمی رفسنجانی روی مبلی لم داده بود، دستش را جلو آورده بود، صدام در حالی که قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر دستش بود، دست آقای رفسنجانی را می‌بوسید. پایین این قسمت کاریکاتور نوشته شده بود: ۱۳۶۹- ده سال بعد- صدام: آقای رفسنجانی! ببخشید، سال ۱۳۵۹ یه غلطی کردم، نفهمی کردم، نادان و مغرور بودم. این قرارداد را پاره کردم. ریگان فریبم داد. قرارداد خیلی خیلی خوبی است، قبولش دارم، چسبش زدم، مجدداً امضاش کردم، ضمن دست‌بوسی، تقدیمش می‌کنم!نمی‌دانم کدام یک از جاسوس‌ها و افراد خودفروخته، قضیه کاریکاتور را به گوش نگهبان‌ها رسانده بود. عراقی‌ها سراغ مسعود آمدند، کیسه انفرادی‌اش را تفتیش کردند و کاریکاتور را لابلای پتویش پیدا کردند. سعد از مترجم خواست بدون کم و زیاد جملاتی را که زیر کاریکاتور نوشته شده، برایش ترجمه کند. فاضل هم با ترس و لرز، جملات پایین کاریکاتور را ترجمه کرد. عراقی‌ها برافروخته شدند، سعد که خیلی خشمگین و عصبانی بود، با کابل و لگد به جان مسعود افتاد.ضرب و شتم مسعود شفاعت، آخرین خاطره من از کابل و باتوم و کتک زدن عراقی‌هاست.

درباره نویسنده
عبداله افتاده
دانش آموخته رشته روابط عمومی الکترونیک هستم، به واسطه شرایط زندگی رشته‌های مختلف کاری را تجربه کردم، تا اینکه در سال 1380 با ورود به خبرگزاری ایرنا استان تهران به عنوان خبرنگار متوجه اشتیاق فراوان به این حرفه شدم. از آن زمان تاکنون نیز در رسانه‌های مختلف در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات مشغول به فعالیت بوده‌ام. موجب خرسندی است اگر انتقادات، پیشنهادات و سوژه های خبری خود را از طریق کانال‌های ارتباطی زیر با من به اشتراک بگذارید.

ارسال یک نظر